رادينرادين، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره

شيرين ترين بهانه ام براي زندگي

عزيز دلم 28 ماهه شد

رادين عزیزم... تو برای بزرگ شدن  می کوشی و من برای نگه داشتن این همه روزهای زیبا.. . پس بیا با هم عهد ببندیم :  تو بزرگ شو عزیزترینم اما تا میتوانی برایمان بساز از این روزهای قشنگ بی تکرار  ! ما هم قول میدهیم هدیه کنیم به تو تمام آرامش ، عشق ، امنیت و احترام را ! ره توشه زندگی ات باد فرداهای شاد !   از روز سه شنبه هفته قبل يعني 15 ارديبهشت ديگه پوشكت نكردم خوشگلم. با پاستيل و اسمارتيز تشويقت كردم كه بري دستشويي. ولي خداييش خيلي زود ياد گرفتي. عاشقتم! عزيزكم فرداش ديگه هر وقت دستشويي داشتي ميگفتي جيش! منم ميبردمت. فقط يكبار ديدم توي آشپزخونه آب ريخته جلوي م...
21 ارديبهشت 1394

مروري تصويري بر3 ماهه اخير

  برس بابايي رو خيلي دوست داري. مشغول صفا دادن به سرت هستي رفته بوديم پل طبيعت. خيلي بهت خوش گذشت. جمعه آخرين ساعات از سال 93 تو عيد با خاله شيوا اينا ابيانه رفته بوديم ، نشستي پشت فرمان ميني بوسي كه اونجا مسافر جابجا ميكرد، رانندگي كني يكدفعه راننده اش اومد هول شدي كه از سر جاش بلند شي. دوربين دستم بود همون لحظه عكس گرفتم سيزده بدر امسال خيلي بهت خوش گذشت. با اين ماشينت تو پارك بابا بابك حسابي بازي كردي. كارگرها هم بندگان خدا مراقبت بودن من يه نفسي كشيدم. خدا عمرشون بده   اين لباسها و كفش رو خودت انتخاب كردي و پوشيدي. داشتم تلفني با خاله فرشته صحبت ميكردم ديدم صداي در مياد. او...
21 ارديبهشت 1394
1